ظهر تابستان است.
تابستان همیشه حس و حال های خوب دارد. همیشه بوی خوب می دهد؛ بوی زندگی، بوی لیمو، بهارنارنج و مربا. مامان هر روز تابستان برای ما برنامه ای تازه دارد: یک روز شستن لیموها برای گرفتن آبلیمو، یک روز پاک کردن غوره ها برای آبغوره های سالادشیرازی سفره، روز دیگر، گرفتن هسته های آلبالو و خردکردن به برای پختن مرباهای خانگی. تابستان ملال دارد و خستگی، اما فکر دارد و کتاب و مهمانی و کافه گردی و یادگرفتن هزار نوع راه حل برای کیک پختن. تابستان نوشتن دارد و دلتنگی، اما روشن هم هست، نور دارد و در کنار نور هیچ غم و غصه و ملالی دیر نمی پاید.