جایی که تو بنشینی صد فتنه که برخیزد
آمدم تا یک عالمه درباره ی بیست و سه سالگی و جوانه زدن و مریم صحبت کنم. نشد. این روزها نمی توانم منظورم را برسانم. ترجیحم سکوت است. فاطمه می گفت تو نمی توانی منظورت را واضح برسانی و این یک بیماری است. از وقتی پزشکی می خواند ما را مبتلا به انواع بیماری ها می داند. به او نگفته ام که این هم یک نوع اختلال است که ما را مبتلا به انواع بیماری های خطرناک می دانی و مثل گوگل عمل می کنی. تا الان که حرفش را جدی نگرفته بودم اما احتمالا در مورد نرساندن منظورم مبتلا به اختلالی شده ام. باید بپرسم راهی هم برای درمانش وجود دارد یا نه؟ در نهایت اینکه داشتم می نوشتم و از نوشته ام هیچ رضایت نداشتم که محو در صدایی شدم که می خواند: هشیار کسی باشد و دست از نوشتن کشیدم و دلتنگ تر شدم. انگار که دلتنگی دستی باشد که من را در خود مچاله می کند. حالا شما گوش کنید، وقت دلتنگی خاصه در بهار. جایی خواندم که دلتنگی می تواند روح را تعالی بخشد. احتمالا اگر دلتنگی تن را نکشد، جان را متعالی می کند.
پر از نور، پر از نور...
شکوفه های درخت بادام
روز نو گل افشان به ما می رسد
یکی برای عطیه میرزا امیری پیام ناشناس فرستاده بود که:
اینهمه داستان عجیب قبلِ ما بوده،
پس لابد میشه
پس لابد میشه
پس لابد میشه...
-
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
خرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
اسفند ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۵ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۲ )