آهسته و پیوسته

شکوفه های درخت بادام

سه شنبه ۱۴ اسفند ۹۷ / بازدید : ۲۸۴

نوشتم تا بچه ها با این جمله ها انشا بنویسند، شعر شد.

۶ ۹
ماجراهای مدرسه
۶ نظر
مریــــ ـــــم
۱۴ اسفند ۱۹:۱۵
کلا درخت میبینم و میخونم یاد کود میوفتم
میدونستی کود دادن به درختا پروسه ی خطرناکیه
اندازه و قانون داره
سن و نوع حالیشه
زمان و مکان داره
شکوفش یه کود میخواد
جوونه ی رویشی یه نوع
جوونه ی زایشی یه نوع دیگه
ریشه ،برگ،ساقه
اصلا یه چیز عجیبیه
پاسخ :
کودم می بینی یاد درخت می افتی؟
یه بار باید درباره اش باهم صحبت کنیم اون لا به لا.
یه بنده خدا
۱۴ اسفند ۱۹:۱۸
👏🏻
پاسخ :
:)
‌‌ Elle
۱۴ اسفند ۲۰:۲۷
چه خوبه آدم معلمش جوون باشه این همه. هم جوون هم خوش ذوق *_*
کم پیدا شدین عارفه خانوم!
پاسخ :
:)
معلم انشا بودن یک کیف عجیبی داره. بعضی وقتا تعجب می کنم از نوشته هاشون.
ممنونم ازت الی و دلتنگتم خیلی.

+یه جوریه اسفند، انگار با سکون و سکوت عجینه.
پری شان
۱۴ اسفند ۲۰:۳۹
عطر تو پیچید...
پاسخ :
عطر تو پیچید و ناگه بهار شد...
مریــــ ـــــم
۱۴ اسفند ۲۲:۰۲
 آدمم میبینم یاد کود میوفتم
دلم کود
ذهنم کود
دستم کود
دهانم کود
چشمم کود
و کلا روزم را با کود پاگشا میکنم
پاسخ :
:)))
باید باهات یک سری گفت و گوهای طولانی مدت داشته باشم.

+خیلی بامزه بود.
مصطفا موسوی
۲۲ اسفند ۲۱:۰۲
هایکو قشنگی نوشتید!
پاسخ :
:)
هایکو نوشتن به تنهایی فعل قشنگیه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
پیش از این
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان