آهسته و پیوسته

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست...*

/ بازدید : ۲۲۹

از نوشتن باز مانده ام. امشب بعد از چند روز ناتوانی فهمیدم هرچه می خواستم بنویسم را گفته اند. حالا دیگر هر خطی گزافه است. همان که مولانا سروده:

گر نکنی بر دل من رحمتی

وای دلم، وای دلم، وا دلم

 

*حافظ

۱ ۱۲
یه بنده خدا
۱۳ خرداد ۰۰:۴۹
:(
پاسخ :
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان