آهسته و پیوسته

شاید هم اینطور نباشد، نمی‌دانم.

/ بازدید : ۱۵۳

در مجموع از قبل، بیشتر گریه می‌کنم، بیشتر احساس خوشبختی می‌کنم و خوشحالی‌های طولانی‌تری دارم با اینکه در گمان خودم از هر جهت باخته‌ام.

۱ ۸
حوراء
۱۵ مرداد ۲۲:۲۷

همین‌طوری نشسته بودم که یادم افتاد توی نمایشگاه یه‌کم با هم حرف زدیم. 

عارفه، هنوز خیلی خوشحالم که دیدمت؛ مخصوصاً چون از زمین تا آسمون با تصوری که ازت داشتم فرق داری و به همین اندازه هم زیباتری. 

(می‌دونم حرفم به این نوشته‌ ربط نداشت، اما باید می‌گفتمش.)

پاسخ :
حورا 
ممنونم که بهم گفتی. 
من خیلی گفت و گوی خوب و موندگاری با تو داشتم. اونقدر که بارها دام خواسته ازش بنویسم. آشنایی با تو برای من واقعا عزیز بود.
امیدارم به زوذی هم رو ببنیم. :*
و امیدوارم بشه بیشتر با هم حرف بزنیم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان