آهسته و پیوسته

کمی مجالِ از یاد بردن

/ بازدید : ۲۱۵

جایی از فیلمِ در حال وهوای عشق*، مرد داستانی درباره ی راز برای دوستش می گوید. که چگونه وقتی مردمان رازی نا گفته داشته اند به فراز کوهی می رفتند، سوراخی در درختی ایجاد و رازشان را در آن حفره نجوا می کردند، بعد آن را می پو شاندند. خواستن تو اکنون رازِ من است، رازی که بی تابم کرده و به گمانم دیگر در حفره ی درختِ قلبم تابِ تحملِ حملِ آن را ندارم.

+ سمت آبی آتش _ امیر حسین کامیار 

In the mood for love *

۲ ۱۰

پاسبانِ حرمِ دل

/ بازدید : ۱۹۷

راز من شو، نگهت می دارم.

۵ ۱۳

وقتی دلگیرم وتنها

/ بازدید : ۵۴

دلگیری و تنهایی امروز را با پختن یک قابلمه گوجه پلو، درست کردن کیک مربایی موردعلاقه ام و شنیدن نوای دل انگیزی که می خواند:

"تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم

که محرابم بگرداند خم آن دلسِتان ابرو..."

تلطیف کردم.

۱ ۴
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان