آهسته و پیوسته

آخرین روز بهار...

/ بازدید : ۲۲۱
صبح با صدای گنجشک ها بیدار شد و نورِ صبح را دید. خندید. یادش نمی آمد شبِ قبل برای چه غمگین بوده و فکر می کرده که صبح نمی شود.
۵ ۱۳

از روز های مورد علاقه: چهارشنبه

/ بازدید : ۶۴

چهارشنبه توی کیفش یه مشت ستاره داره.

۱ ۲

که ایمن نتوان بود...

/ بازدید : ۶۶
دل تنگی
همان که دلم را چون شاخه ی توت سرخی رها در باد با خود می برد.
۰ ۳

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست...*

/ بازدید : ۲۲۹

از نوشتن باز مانده ام. امشب بعد از چند روز ناتوانی فهمیدم هرچه می خواستم بنویسم را گفته اند. حالا دیگر هر خطی گزافه است. همان که مولانا سروده:

گر نکنی بر دل من رحمتی

وای دلم، وای دلم، وا دلم

 

*حافظ

۱ ۱۲

تو دل می بری رواست؟

/ بازدید : ۲۷۴

کس دل به اختیار به مهرت نمی دهد

دامی نهاده ای که گرفتار می کنی...

۳ ۱۴
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان